جام جم در جام اين هفته را اختصاص داديم به تحليل فيلم اميدواريم از اين قسمت را ضي باشيد                                           بررسی و تحلیل فیلم درخت زندگی یا ” The Tree Of Life

تحلیل فیلم درخت زندگی ، خط باریک کابالا

                        برای مشاهده کامل این پست بر روی ادامه مطلب کلیک کنید            



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 27 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

شیعه هزاران برابر بیشتر از یزید بدعت در دین آورده است.
 
 
 
 

، مدیر شبکه وهابی وصال فارسی در اظهاراتی به تطهیر یزید پرداخته و وی را هزاران برابر بهتر از شیعیان معرفی کرده و گفت: «یزید یک درصد بدعت های شیعه را نداشته است ولی شیعه هزاران برابر یزید بدعت در دین آورده است.»!!
مدیر این شبکه وهابی جرم یزید را اندک دانسته و اظهار داشت: «یزید فقط به خاطر یک اشتباه آن هم موروثی کردن خلافت و کشتن امام حسین (ع) متهم است.»
وی با منحرف کردن قیام امام حسین (ع) و با هدف مقابله با هدف آن حضرت تصریح کرد: «اعتراض امام حسین (ع) به این بود که چرا یزید مثل عمر و ابوبکر حکومت نمی کند و در نتیجه در این راه کشته شد پس حسین(ع) شهید راه خلافت است نه شهید راه امامت، ولی شیعه امروز نمی خواهد حسین(ع) واقعی به مردم معرفی شود و حادثه عاشورا را تشیع به فاجعه عاشورا تبدیل کرده است.»!!

گفته این کارشناس وهابی در حالی بیان می شود که خود اهل سنت نیز در منابع خود در مورد مقدس بودن قیام امام حسین (ع) روایات فراوانی وارد شده است.
لازم است است در اینجا مختصر توضیحی برای این کارشناس نا آگاه وهابی بدهیم:
علل قیام امام حسین (ع)
در مورد علل و انگیزه قیام امام حسین (علیه السلام) آنچه به اختصار می توان اشاره کرد بدین قرار است:

1-بیعت خواهی یزید: یزید به والی خود در مدینه نوشت: «حسین و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست.»
و امام در جواب فرمود: «هنگامی که امت اسلامی به پیشوائی مثل یزید گرفتار گردد باید فاتحه اسلام را خواند[1]. و بدین جهت از بیعت با یزید امتناع ورزید.»
2- دعوت مردم کوفه از امام (ع) و اقامه حجت بر امام (ع): به جهت اینکه وظیفه امام این است که در صورت آماده بودن زمینه، در جامعه اسلامی حکومت حقه اسلامی را تشکیل دهد و بحسب ظاهر چنین زمینه ای آماده بود، چون مردم کوفه با ارسال حدود 12 هزار نامه برای امام (ع) آمادگی خود را برای کمک به امام با لشکر صد هزار نفری اعلان نمودند[2]، معلوم است که اگر امام اجابت نمی فرمود، چه بسا در برابر خدا و امت اسلامی و تاریخ مسئول بوده و مواخذه می گردید.
خلافت و حکومت، حق مسلم آن حضرت بوده است، چنانکه فرموده: «به جانم قسم امام نیست مگر آنکه به کتاب خدا عمل کند و به عدل و قسط رفتار نماید و بر حسب قانون و حق مجازات کند و خود را در مسیر رضای خدا قرار دهد[3]و روشن است در آن زمان تنها کسی که بتواند همه این شرائط را به طور کامل رعایت نماید خود امام علیه السلام بوده اند.»
3-اصلاح امت و مبارزه با فساد: چنانکه خود حضرت فرمود: «انگیزه ام از قیام، اصلاح امت جدم رسول خدا است[4]. و به عبارت دیگر یکی از علل قیام امام حسین (ع) زنده کردن ارزش های اسلامی بوده است. همان ارزش هایی که حکومت اموی سعی می نموده آنها را نابود کند. برخی از ارزش هایی که حکومت بنی امیه سعی در محو آن داشت بدین قرار است:
الف- وحدت اسلامی، حکومت بنی امیه از طریق احیای تعصبات قبیله ای و وادار کردن شعرای قبایل بر هجو قبیله رقیب، و نیز از طریق ایجاد اختلاف میان اعراب اصیل و موالی، سعی می کرد ریشه های وحدت اسلامی را متزلزل کند. در حالی که شکوه و عظمت اسلام وابسته به همین وحدت میان امت اسلامی است.
ب- حریت: منطق حکومت اموی شمشیر و شکنجه و ترس و ارعاب بود و از این طریق حریت و آزادی و آزادگی را از میان امت اسلامی برداشته بودند ولی امام با شهادت خود درس آزادی و آزادگی به مردم داد. و مردم نیز برای بدست آوردن حریت بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) قیام های متعددی برپا نمودند.
ج- اخلاق اسلامی و انسانی: چون حکومت فاسد با جامعه و مردم صالح نمی تواند کنار بیاید و حکومت ها باید مردم را همانند خود بسازند، چنانکه خود معاویه پس از پیمان با امام حسن بن علی علنا اظهار داشت که به هیچ یک از شرایطی که در قرار داد به نفع امام حسن بن علی قرار داده شده است عمل نخواهد کرد، عملا دروغ و نیرنگ و فساد را در جامعه ترویج می داد. و لذا امام حسین (ع) می فرماید: «همانا سنت رسول خدا (ص) را بدست فراموشی سپردند و بدعت ها را زنده کردند.» یا فرمود: «شما را به زنده کردن معارف حق و از بین بردن بدعتها دعوت می کنم.»[5]
خلاصه اینکه در جامعه آن روز فسادی بالاتر از تصدی ظالمین و ستمگران در مناسب حکومتی نبوده است، که در حقیقت ریشه همه فساد و بدبختی در جامعه است. چنانکه امام در برابر لشکر حر فرمود: «ای مردم! همانا رسول خدا (ص) فرمود: هر کس سلطان ستمکاری را ببیند که محرمات الهی را حلال می شمارد و با خدا پیمان شکنی می کند، و با سنت و روش رسول خدا مخالفت می ورزد، ولی با او مخالفت نکند بر خداست او را با همان ستمگر محشور گرداند و در جایگاه ستمکاران قرار دهد.»[6].
البته این علت و انگیزه سومی را که بیان داشتیم می توان تحت عنوان وسیعتری به نام «امر به معروف و نهی از منکر» هم جای داد که در بیان امام حسین (علیه السلام) به عنوان هدف قیامشان طرح شده است آنجا که می فرماید: منظورم (از این قیام) امر به معروف و نهی از منکر است.[7]
«مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد. (اگر برای تغییر این وضعیت) مومن مشتاق دیدار پروردگارش باشد ( و جان خود را فدا کند) شایسته است.»[8]
البته علل و عوامل دیگری نیز در حادثه قیام امام حسین وجود دارد که به نوعی به یکی از سه عوامل بر می گردد. مانند طرح ترور امام در مکه و... .
نکته دیگر اینکه به نظر می رسد علت و انگیزه اصلی قیام امام حسین یک چیز بوده است و بقیه به منزله شاخه ها و زیر مجموعه آن علت اصلی می باشند و آن عبارتست از پاسداری از آئین اسلام و ترویج و گسترش آن در جامعه و تبیین و توضیح معارف آن برای مردم، و چون دین در واقع باز نمود فطرت و سرشت انسان است پس می توان از این هدف تعبیر به «بیداری و آگاهاندن مردم» نمود. چنانکه در زیارت اربعین امام حسین (ع) می خوانیم: (خدایا من شهادت می دهم که امام حسین) خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و گمراهی نجات دهد[9].
[1]بحار، ج 44، ص 324 تا 329.
[2]وقعة الطف، ص 89.
[3] بحار، ج 44.
[4] بلاغت الحسین، ص 64- حیات الحسین، ج 2، ص 264.
[5] بلاغت الحسین، ص 65- طبری، ج 7، ص 24.
[6] مقتل الحسین مقرم، ص 184.
[7] حیات الحسین، ج 2، ص 264.
[8] همان، ج 3 ص 98.
[9] مفاتیح، زیارت اربعین.

 




تاریخ: جمعه 26 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

 
  
 
در یکی از وبلاگها مطلبی نظرم را بخود جلب کرد دو تا عکس از سر خونی شده یک زن گذاشته بود و بعد لعن و نفرین بر بانیان آن (یعنی نیروی انتظامی) سپس درج خلاصه ای از نظرات دیگران

در مورد درستی و یا نادرستی مطالب آن اظهار نظر نمی کنم ولی آنچه ببیننده را به آن جلب می کنم حس سوال نمودن و تحلیل کردن مطالب و یا موضوعاتی است که در رسانه ها می بینند

 

اول عکسها و مطالب ارائه شده را ببینید

 

 

 

... در گوشه ای از میدان شلوغ ...، زن بدحجاب اینک در مقابل پلیس کاملا حجاب از سر برداشته البته نه به اختیار که اینک خون روانه شده بر صورتش مجال نگاه داشتن حجاب و حفظ شرع را نمی دهد.

 

سردار نه به احترام شما بلکه از هراس است که عکس سر و روی خونین این زن در صفحات هیچ روزنامه ای چاپ نمی شود اما اجازه دهید ، عکسی که هراسان توسط شهروندی به دفتر روزنامه رسیده و ما نیز هراسان از کنار این حادثه قلم پنهان کردیم را یک دل سیر در فضای مجازی نگاه کنیم و خون گریه کنیم.

 

سردار! خیالت راحت، این عکس در روزنامه چاپ نمی شود، فقط اجازه بده در این گوشه مجازی، نترسیم و خون گریه کنیم، باقی همه مردمی هستند که در سطح شهر پارچه های تقدیر از عملکرد نیروی انتظلامی زده اند و می دانند ما فقط سیاه نمایی می کنیم و بس.

 

بیاندیش- دختران پیشونی سفید

 

و بعد نظرات دیگران را می آورد (من جهت نمونه به پنج تا اکتفا کرده و نام خانوادگی افراد را با نقطه چین مشخص کردم)

 

      طرح نامنی اجتماعی ؛ سهام بو..

 

      انسان گرگ انسان است؛ مریم ش...

 

      ما کجا زندگی؛ فهیمه ...

 

      حاکمیت وحشت ؛ محمد ...

 

      از ایران خسته شدم ؛ میترا ...

 

و ...

 

قبل اینکه نظرم را در مورد مطلب بالا بگویم این پیش نیاز را بخونید

 

از شبکه bbc   در خواست شده بود مستندی در رابطه با حیات وحش ایران بسازنند این مستند حاضر شد و در شبکه ایرانی نشان دادند

 

چند روز بعد یک مستند ساز ایرانی در یکی از برنامه های صبحگاهی در مورد سخت بودن ساخت مستند ؛ بخصوص مستند حیات وحش صحبت می کرد در ضمن گفتگو به مستند ساخت شبکه bbc نیز اشاره نمود گفت در این مستند خرسی از نژاد ... نشان داده می شود و من چون این نژاد را در ایران ندیده بودم اشتیاق پیدا کردم که این گونه و نژاد خرس را bbc  چگونه رصد کرده واز او فیلم تهیه نموده است آخرالامر بعد از پیگیری ؛ کارگردان ساخت حیات وحش  bbcگفت سوژه ی این خرس را در ایران فیلمبرداری نکرده اند بلکه در آرشیو bbc موجود بوده و آنرا بعنوان حیات وحش ایران مستند سازی نموده اند

 

خب اگه یک مستند ساز سمج پیدا نمی شد و سوال در ذهنش بوجود نمی آمد و این قضیه را پیگیری نمی کرد این نژاد خرس ؛ ایرانی محسوب می شد؟!!!

 

از اینجور مطالب از کتابهای تاریخی  گرفته تا مجلات و اینترنت هم وجود دارد که اگر بیننده تحلیل و بررسی در مورد آن نکند دچار اشتباه و قضاوت عجولانه خواهد شد

 

حالا برگردیم به اصل مطلب

 

حرف از طرفداری و یا غیرطرفداری از کسی نیست

 

حرف از اینه که جای سوال و تحلیل و تفکر را در ذهنمان خالی نکنیم همچنان که بارها اسلام توصیه به این امر نموده

 

جای سوا ل

 

 چرا در عکسها جای ماموران و ماشینهای گشت ارشاد خالیه

 

اگه زن به خاطر بدحجابی خونین شده پس چرا زنان دور و بر او همچنان موهاشون بیرونه و ترسی ندارند

 

چرا زن داخل تاکسی میشه و خبری از مامورین نیست

 

چرا عکسها از نمای دور گرفته نشده تا جزئیات صحنه بیشتر خودشو نشون بده

 

آیا ممکنه این عکس حاصل دعوای یک زن و شوهر و یا کیف قاپی و... باشه که منجر به خونریزی شده و در آنحال نیروی انتظامی دخالت کرده

 

چرا در عکسها مخاطب و عصبانیت زن به جانب مامور نیست

 

چرا خبر نویس اغلب ؛ نظرات دیگران را با نام و نام خانوادگیشان آورده ؛ معمولا مردم این نظرات را با نام مستعار می آورند شاید این نامها اصلا وجود خارجی نداره و یا خبرنویس نظرات خودشو با اسامی این افراد آورده ( توجه داشته باشید با این جملات می خواهیم حس سوال را ایجاد کنیم )

 




تاریخ: سه شنبه 23 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

یک دانشجوی مسلمان آمریکایی در هنگام برگزاری جشن فارغ‌التحصیلی خود و در میان هزاران نفری که در استادیوم ورزشی شاهد برگزاری این جشن هستند اقامه نماز کرد.
 
 
 
 

 به نقل از روزنامه دیلی میل بیستم خرداد ماه؛ دانشجوی مسلمان آمریکایی در هنگام برگزاری جشن فارغ‌التحصیلی خود و در میان هزاران نفری که در استادیوم ورزشی، شاهد برگزاری این جشن بودند اقامه نماز کرد.
این دانشجو که نام و نشانی از آن عنوان نشده با رسیدن وقت نماز، در کنار مراسم فریضه خود را به جا آورده است.
انتشار فیلم این ماجرا در فضای مجازی موجب استقبال بینندگان آن شده و عنوان شده که این صحنه نگاهی مثبت نسبت به اسلام را نشان می‌دهد.
این فیلم در پایگاه یوتیوب موجب بحث‌های متعددی شده است به گونه‌ای که صدها نفر آن را پسندیده‌اند و عنوان کرده‌اند که پیام این فیلم آن است که هر چقدر انسان مشغول به کاری باشد، نباید چیزی نماز را از یاد او ببرد.
اکثر افرادی که این فیلم را پسندیده‌اند با بیان اینکه این فرد با سربلندی این اقدام را انجام داده است، تاکید کرده‌اند که مسلمانان باید به دیگران میزان اصرار و تمسک و عزتمندیشان را نسبت به اقامه شعائر خود در هر زمان و مکان نشان دهند.
114

                                                                    

 

 

                                                                      (01:04)باکیفیت

 




تاریخ: دو شنبه 22 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

طنز بازان مسلمان آمریکایی با اجرای نمایش های کمدی با اسلام هراسی مبارزه می کنند.
 
 
 
 

، گروهی از کمدین‌های مسلمان آمریکایی با استفاده از طنزهای تعاملی می‌گویند که قصد دارند با «اسلام‌هراسی» در آمریکا مبارزه کنند.
نمایش‌های کمدی موسوم به «استند آپ کمدی شو» یا «طنز تعاملی» سال‌هاست که برای مردم آمریکا آشناست و از آن لذت می‌برند که علاوه بر مردمی بودن نگاه‌های سیاسی و نقدهای تند اجتماعی را در بر دارد.
این نمایش‌ها توانسته است تا افکاری را در آمریکا شکل دهد و بسیاری از مسائل را به سخره بگیرد و بازویی شده تا رسانه‌های آمریکایی مساله‌ای را به صورت گسترده منتشر کنند.
در این بین تعدادی از کمدین‌های عرب و مسلمان آمریکا تلاش کرده‌اند تا با استفاده از کمدی و این گونه نمایش‌ها به نبرد با «اسلام‌هراسی» بروند و در جریان آن داستان‌هایی را در قالب‌های گوناگون بیان کنند.
یکی از این نمایش‌ها، نمایشی‌هایی است که «بریچر موس»، «دین عبیدالله»، «نیگن وارساد»، «هارون قادر»، «زاهر عثمان»، «میسون زیاد» و «عامر زهر» برگزار می‌کنند.
«بریچر موس» که از سال 1992 در حال کار است می‌گوید با چالش‌های بسیاری در این راه روبرو بوده است و سوال اصلی که آمریکایی‌ها می‌پرسیدند این بوده است که «آیا کمدین می‌تواند مسلمان باشد و یا کمدین مسلمان می‌تواند به لبان مردم خنده بیاورد و جذاب باشد؟» و این سوالات به خاطر تصویری بود که از مسلمانان به عنوان انسان‌های خشن در غرب ارائه می‌شد.»
بنابراین گزارش تجربه بیش از یک دهه‌ای این گروه از کمدین‌های مسلمان این روزها در فیلمی با عنوان «خدا من را خوش مشرب آفرید» ارائه شده است.
«بریچر موس» که خود این فیلم را ساخته عنوان می‌کند که کار کمدی می‌تواند «اسلام‌هراسی» را از بین ببرد و می‌گوید: «اسلام‌هراسی تفکری است که باید با آن جنگید و شکستش داد و کارهای من نوعی فرهنگ‌سازی است تا موجب شکست آن شود.»
وی با بیان اینکه نمایش‌های کمدی واقعیت زندگی و فرهنگ عامه جامعه را نشان می‌دهد، افزود: «کمدی می‌تواند تغییراتی در جوامعی ایجاد کند که تعدد فرهنگی ندارند.»
«دین عبیدالله» دیگر کمدین مسلمان آمریکایی نیز با بیان اینکه هدفش از طنز تنها خنداندن نیست، می‌گوید: «این نمایش‌ها به دنبال تصحیح سوء تفاهم ایجاد شده درباره اعراب و مسلمانان در آمریکاست.»
وی افزود: «اقلیت‌ها در آمریکا همیشه از کمدی و هنرهای سرگرم‌کننده برای از بین بردن شایعه‌های اطرافشان استفاده کرده‌اند و من از این تجارب استفاده کرده‌ام.»
عبیدالله که اصالتا فلسطینی ایتالیایی است و با کمک «نیگن وارساد» فیلمی کمدی با عنوان «مسلمانان می‌آیند» ساخته است، می گوید: «آمریکایی‌های بسیاری هستند که با مسلمانان آشنایی ندارند چراکه مسلمانان همچنان گروه کوچکی است و گفت‌وگو و طنزهای تعاملی می‌تواند برای رسیدن به اهداف به ما کمک کند.»
عبیدالله ادامه می‌دهد: «این نمایش‌های کمدی را رایگان و خارج از جوامع کوچک انسانی اجرا کردیم و آنها موجب پاسخ دادن به نگرانی‌های مردم درباره اسلام شده است

 




تاریخ: دو شنبه 22 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

گاهی این سؤال به ذهن می‌افتد که «اصلاً چرا به زیارت می‌رویم و این چه کاری است؟» و البته القائات برخی از سایت‌ها یا افراد نیز بر این شک می‌افزاید   چه اصراری هست که انسان به نوشته‌ها، گفتارها و القائات افراد یا مجموعه‌هایی که می‌داند هدفی جز ضد تبلیغ ندارند رجوع کند و بعد دچار شک و شبهه و تردید گردد؟! یک موقع گمان نشود که این کار مصداق آیه شریفه‌ی «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‏» می‌باشد. بدیهی است که منظور آیه این نیست که آدمی تمامی حرف‌های باطل را گوش کند. در چنین حالتی که اصلاً وقت و امکانی برای شنیدن حرف حق پیدا نمی‌کند.  

 

الف – هدف از زیارت در هر کسی می‌تواند متفاوت باشد، چنان چه شناخت و مودّت هر کسی نیز فرق دارد. اما شکی نیست که اصل در زیارت فقط «محبّت» است. در دنیا احدی نیست که به زیارت محبوبش نشتابد.

 

به قول عرفا: «محبّ، مایل به لقای محبوب است». انسان هر کسی یا هر چیزی را که دوست داشته باشد، مایل است او را ببیند. لذا خداوند متعال در سوره‌ی جمعه خطاب به یهودیان که ادعا می‌کنند محبت خدا انحصار به آنها دارد، می‌فرماید: «اگر راست می‌گویید، تقاضای مرگ کنید». چرا که با مرگ، سفر و دوری به پایان رسیده و لقای محبوب حاصل می‌گردد.

 

ممکن است شیاطین جنّ و انس یا خطورات ذهنی این سؤال را ایجاد نمایند که در زیارت محبوب را نمی‌بییم و فقط حرم و زائران و ... را می‌بینیم. پاسخ دهید که: «حبّ ذات، حبّ آثار ذات را به همراه دارد». یعنی اگر آدمی، کسی یا چیزی را دوست داشته باشد، حتماً‌ هر چه مربوط به اوست را نیز دوست دارد. مثلاً کسی که به پدر و مادر یا همسر یا هر شخص یا حتی چیز دیگری عشق و محبت دارد، حتماً هر چه مربوط به اوست را نیز دوست دارد. ندیدی یک عده حتی به رنگ قرمز، آبی یا سبز و یا ...، به خاطر تعلقش به محبوب [مثل تیم فوتبال یا یک حزب و ...] عشق می‌ورزند؟! پس چرا من به حرم محبوب، محیط ذکر محبوب و حضور در جمع عاشقان محبوب عشق نورزم،

 

اگر القا کردند که دوست داشتن مربوط به قلب است و انسان در خانه‌اش نیز می‌تواند «امام» را دوست داشته باشد؟! بگو: مثل این است که به دیدار والدین یا معشوق نروی و بگویی من که در قلبم تو را دوست دارم، پس چه نیازی به دیدار است؟! و اگر باز وسوسه کرد که ولی در زیارت کسی را نمی‌بینی؟! بگو: اگر معشوقی داشته باشی، حتماً اسم او، عکس او، نامه‌ی او، یاد او، خاطره‌ی او، خانه‌ی او ...  و حتی آن چه او دوست می‌دارد را دوست خواهی داشت. تازه، «ارتباط» که فقط به دیدن نیست. مضافاً بر این که باور دارم «اگر من او را نمی‌بینم، او مرا می‌بیند». لذا در اذن دخول می‌خوانم: «شهادت می‌دهم که تو مرا می‌بینی، صدایم را می‌شنوی و سلامم را پاسخ می‌گویی». و تازه؛ شکی ندارم که محبّت دو طرف است و هر دیدی، بازدیدی دارد. پس مراوده‌ی کامل برقرار است.

 

ب – تمامی کسانی که با زیارت حرم‌های اهل عصمت (ع) مخالفت دارند، خود با عوامانه‌ترین بینش‌ها و متعصبانه‌ترین حالت‌ها و به صورت مستمر برای زیارت حرم، یا هر چه متعلق به یار و محبوب است، در تلاشند و فقط با زیارت اهل عصمت و به ویژه امامان (ع) مخالفت می‌کنند! آن لائیکی که عکس آتاتورک را در اتاق یا دفترش می‌گذارد، آن وهابی که عکس ملک فیصل یا ملک عبدالله را آویزان می‌کند و حتی به آن عکس ادای احترام می‌کند و هیچ گونه بی‌حرمتی نسبت به آن را نمی‌پذیرد، آن عوامی که عکس فلان هنرپیشه یا فلان فوتبالیست را در اتاقش می‌گذارد، یا آن که به خاطر طرفداری از یک تیم، حاضر نیست لباسی به رنگ لباس تیم مقابل بپوشد و حتی اقدام به ضرب و شتم یا قتل طرفدار تیم رقیب می‌کند، آن که مدالیوم یا لوگوی یک فرد یا جریان یا اندیشه را به گردن آویزان کرده و یا روی بدن خالکوبی می‌کند، آن که ساعت‌ها عمر شریف را پای شبکه‌های تلویزیونی یا اینترنتی هدر می‌دهد تا محبوب را ببیند، آنان که به سنگ‌واره‌ها یا آثار اسطوره‌های تاریخی فرهنگ خود دلبسته‌اند و به دیدن قبور یا آثار آنها می‌شتابند، آنان که برای سنگی به یادبود سرباز گمنام احترام قائلند و حال آن که ممکن است این سرباز در جنگی ظالمانه کشته شده باشد، و ...، چه می‌کنند؟! هیچ کدام هم خود محبوب را نمی‌بینند و بدون استثنا با تقرب به آثار او [مثل عکس، رنگ، پرچم، لوگو، فیلم، تکرار شعر، سخن، موسیقی و ...] احساس قرابت و نزدیکی هم می‌کنند و حتی سعی دارند که از او رنگ، فرهنگ و شخصیت بگیرند. دیدن برج ایفل هم زیارت است و مردم سالانه میلیاردها دلار هزینه می‌کنند تا خود را به پاریس رسانده و این آهن‌های بی‌روح را از نزدیک زیارت کنند و پس از بازگشت به نشان دادن فیلم و عکس کلی افتخار می‌کنند که به این زیارت نائل شده‌اند. اما نوبت به زیارت حرم‌های اهل بیت‌(ع) یا بزرگان و مؤمنان که می‌رسد، یا به بهانه‌ی توحید و شرک و یا به بهانه‌‌های به اصطلاح روشنفکرانه، به مخالفت بر می‌خیزند. پس درد و هدف آنها چیز دیگری است.

 

دقت شود که انسان با محبّت زندگی می‌کند و محبّت موتور و انگیزه حرکت است و هر کسی در تلاش است تا به نوعی به محبوب خود نزدیک‌تر شود. خواه محبوبش خدا و محبین خدا باشد و خواه شیطان و محبّین شیطان باشد. لذا معشوق حقیقی، خداوند متعال فرمود: برخی چیزهای دیگری را به جای خدا می‌گذارند‌ و عشق و محبّت خود را متوجه آنها می‌کنند و آنها را دوست می‌دارند، مانند دوست داشتن خدا.

 

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ ...» (البقره، 165)

 

ترجمه: و بعضى از مردم كسانى هستند كه بجاى خدا شريك‏ها ميگيرند و آنها را مانند خدا دوست ميدارند و كسانى كه بخدا ايمان آورده‏اند نسبت باو محبت شديد دارند ... .

 

پس، همه دائم به زیارت هستند، فقط محبوب‌ها فرق دارد

 




تاریخ: یک شنبه 21 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

مجری یکی از شبکه های وهابی مدعی شد شیعیان، قاتلان ائمه هستند.
 
 

 ملازاده مجری شبکه وهابی وصال گفت: «شیعیان مسؤول به شهادت رساندن امام حسین(ع) و امام علی(ع) بودند.»
وی در توضیح ادعای خود اضافه کرد: «ابن ملجم از شیعیان علی(ع) بود که بر امام خروج کرد و او را به شهادت رسانید.»
وی همچنین مدعی شد: «امام حسین(ع) را 20 هزار نفر نامه امضا کردند و فرستادند که بیا ما امام و رهبر می خواهیم. وقتی امام رفت کوفه دید خبری نیست، فریبش دادند و خداوند شهادت را نصیبش کرد.»
گفتنی است که ملازاده وهابی، مذهب را به اسم می شناسد و هر کس بگوید من شیعه هستم هر چند بر علیه امام قیام کرده و او را به شهادت برساند را باز هم شیعه می داند همانگونه که وهابیت خود را پیرو پیامبر(ص) می داند در حالی که از سنت پیامبر(ص) پیروی نکرده و حتی برخلاف عقیده و باورهای مسلمانان عمل می کند.
همچنین ملازاده وهابی فراموش کرده است که خروج این افراد توسط حیله و تحریک بنی امیه ملعون صورت گرفته است و منشأ اصلی به شهادت رساندن امام همین بنی امیه بوده اند.
ملازاده با نادیده گرفتن مکر و فریب دشمنان اسلام و حیله های بنی امیه که باعث خروج این افراد از ایمان شده بود هنوز این افراد منافق را شیعه می نامد در حالی که این قاتلان ملعون اگر شیعه بودند که دست به خون امامان خود آغشته نمی کردند.
ابن ملجم از جمله خوارجی بود که به اسم حکم خدا، خون به دل امام علی(ع) کرد و امام پس از بارها تذکر و ارشاد و امر به معروف، راهی جز جنگ با او نیافت! این چنین کسانی را چگونه می توان شیعه نامید وقتی امثال مالک اشتر، عمار، سلمان و مقداد را شیعه می نامیم!
گفتنی است که یکی از دسیسه های وهابیت برای تخریب تشیع این است تا منافقین و دشمنان اهل بیت( علیهم السلام) را به شیعه نسبت بدهند در حالی که مرام و مسلک این گونه افراد با تروریست های معاصر همچون القاعده و گروهک ریگی بیشتر همخوانی دارد که میوه های وهابیت هستند.
                                                       

                                                      فیلم با کیفیت wmv 

 

 




تاریخ: جمعه 19 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

 شهيد صياد شيرازي در نامه‌اي به مقام معظم رهبري پس از انتخاب ايشان به جانشيني امام در خرداد68 مي‌نويسد: خداي سبحان را شكر و سپاس كه در اين لحظات حساس تاريخي نظام حكومت ايران اسلامي، در كوتاه‌ترين زمان ممكن، با تدبير عالي و تصميم قاطعانه اعضاي محترم مجلس خبرگان، حضرتعالي به حق به رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران برگزيده شديد.

متن نامه شهيد صياد شيرازي به مقام معظم رهبري پس از انتخاب ايشان به جانشيني امام در خرداد68به اين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

محضر مبارك رهبر جمهوري اسلامي ايران و فرماندهي كل قوا، سرور ارجمند حضرت آيت الله سيد علي خامنه اي دامت بركاته

رحلت جانگداز رهبر كبير انقلاب اسلامي را به جنابعالي تسليت عرض مي كنم.

خداي سبحان را شكر و سپاس كه در اين لحظات حساس تاريخي نظام حكومت ايران اسلامي، در كوتاه ترين زمان ممكن، با تدبير عالي و تصميم قاطعانه اعضاي محترم مجلس خبرگان، حضرتعالي به حق و شايسته به رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران برگزيده شديد.

اينجانب كه تربيت يافته دست آن سرور گرامي مي باشم، انتصاب حضرتعالي را به مقام رهبري جمهوري اسلامي تبريك و تهنيت گفته و از خداوند متعال موفقيت آن حضرت را در اين مسئوليت سنگين و خطير مسئلت دارم. با بصيرتي كه خداوند متعال به شما ارزاني داشته، رجاي واثق دارم كه ان شاءالله در آينده اي نه چندان دور، ما نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي در جهت انسجام و توانمندي رشد و تكامل باشيم و با پيروي از آرمان هاي عميق امام امت (رضوان الله عليه) بنيه دفاعي نظام جمهوري اسلامي در بالاترين درجه توان رزمي خود يعني تشكيل ارتش بيست ميليوني تحقق يابد.

اينجانب، به عنوان يك سرباز كوچك اسلام خدمت مي كند، مفتخر است خود را تربيت يافته آن حضرت بداند و آمادگي خود را براي اجراي فرامين و دستورات آن مقام معظم رهبري و ولايت و فرماندهي كل قوا اعلام مي دارم. خداوندا به تعهد، اخلاص و استقامت در راهت بيفزا.

سرباز كوچك اسلام سرتيپ علي صياد شيرازي
(نويد شاهد)

 




تاریخ: پنج شنبه 18 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

 

 

پاي صحبت فرمانده پيشين سپاه حضرت ولي امر(عج) نشستيم تاپس از 23سال ناگفته هايي را از مراسم تدفين امام(ره) بيان کند که با توجه به مسئوليت مستقيم سپاه تحت امراو در اين کار خطير، جالب و شنيدني خواهد بود.    
 بي ترديد يکي از تلخ  ترين خا طرات ايرانيان در  سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي رحلت بنيان گذار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني (ره) است. خاطره تلخي که اکنون پس از 23 سال از وقوع آن، هنوز بسياري از مردم ياد آن روزها را درخاطرداشته و آن را با رسيدن ايام رحلت امام(ره) بازخواني مي کنند. خصوصا اين که اين خاطرات نگفته و نشنيده از زبان کسي باشد که مسئوليت مستقيم را در مراسم تدفين آن روح خدا بر عهده داشته استThe image “http://www.taghribnews.com/images/docs/000031/n00031075-b.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 13 خرداد 1386برچسب:امام , رحلت , ناگفته ها,
ارسال توسط جام جم

 

 آن جا سعی می کردیم بیشتر نمازهایمان را داخل سنگر به جماعت بخوانیم یا اگر اوضاع آرام بود بیرون و در فضای باز. هر روز یکی از بچه ها امام جماعت می شد وبقیه اقتداء می کردند.
آن چه خواهید خواند ، خاطره ای است از "اسفندیار سفیدیان" ، از بسیجیان دامغانی كه مي‌گويد: بهمن ماه سال60بود  و من با هفده سال سن، با تعدای از هم سن وسال ها به جبهه رفته بودم . محل استقرارمان جبهه ی  «نورد»، ده پانزده کیلو متری  اهواز ، روبروی پادگان حمید بود.

آن جا سعی می کردیم بیشتر نمازهایمان را داخل سنگر به جماعت بخوانیم یا اگر اوضاع آرام بود بیرون و در فضای باز. هر روز یکی از بچه ها امام جماعت  می شد وبقیه اقتداء می کردند.

یکی از روز­ها  نگهبان ما را برای نماز صبح خیلی دیر بیدار کرد. نزدیک  طلوع آفتاب بود و نماز در سرازیری قضا شدن. بچه ها با اصرار بر خواندن نماز جماعت ، سریع وضو گرفته و رفتند بیرون سنگر به نماز ایستادند .آن روز پیش نماز «سید حسین شنایی» بود . ایشان به هوای از دست نرفتن وقت نماز ، با شتاب حمد و سوره را قرائت کرد ولی آن قدر عجله داشت که به جای رفتن به رکوع ، مستقیما سر به سجده گذاشت! یکی از بچه ها پقی زد زیر خنده خنده . سید هم خنده اش گرفت و نماز را رها کرد! حالا دیگر همه از خنده ریسه می رفتند. دیگر مجالی برای نماز جماعت نبود. همه به  داخل سنگر رفتیم نماز فرادای لب طلایی خواندیم .

سید حسین شنایی سال 1361 در کردستان، برای آخرین نمازش با خون وضو گرفت و به خيل شهيدان راه حق پيوست.(مشرق)

 




تاریخ: جمعه 12 خرداد 1386برچسب:جبهه,
ارسال توسط جام جم
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 230
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 1599
بازدید کل : 199263
تعداد مطالب : 209
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1